قصه آدم و حوا
و خدای مهربان آدم را آفرید. و بدنبال آدم، حوا را. خدا از اولش هم نمیخواست آدم «تنها» باشد.
چون اگر قرار بود آدم یا حوا هر کدام بتوانند به تنهایی زندگی کنند، نیازی به وجود دیگری نبود. او که آفریننده بود، بهتر از هر کسی میدانست که تنهایی، تنها برازنده ذات خودش است ونه هیچ کس دیگری. «بگو اوست خدای یگانه. خدایی که بینیاز است. نه زاده است و نه زاده شده. و نه هیچکس همتای اوست.»
حالا برخی جوانهای امروزی میخواهند تنها باشند. فکر میکنند تنهایی بهتر است. زیباتر و دلپذیرتر است. راحتتر و بیدردسر تر است. فکر میکنند با تنهایی هم میشود «خوب» و «درست» زندگی کرد. و این راهی است که برخی رفتهاند و باید از همانها پرسید به کجا رسیدهاند. دوست دارند «مجرد» باشند. زندگی «مجردی» را ترجیح میدهند چون از زندگی «مشترک» و سختیها و مسؤولیتهایش میترسند. اما اگر اجداد ما هم اینطور فکر میکردند و به اندازه ما از سختیها میترسیدند، انسان، امروز به کجا رسیده بود؟ میگویند، خوب اجداد ما که برای ازدواج این همه مصیبت و دشواری سر راهشان نبود! این درست، اما آدمها در هر زمانهای مشکلات و مصائب و مسایل خاص آن زمان را داشتهاند. نوع آدمی همواره با مشکلات رو به رو بوده و هیچگاه راحت نزیسته است چون همان کسی که ما را آفریده میگوید: «همانا انسان را در رنج آفریدیم». پس نباید به بهانه وجود «مشکلات» از برابر آن فرار کنیم و صورت مسأله را پاک کنیم.
اما از آن طرف باید به جوانهایی که عزم رو به رو شدن با مشکلات را دارند اما گرفتار بیمسؤولیتی و بیمدیریتی جامعه و برخی مسؤولان جامعه میشوند هم حق داد. باید به آنها هم حق داد که دست و دلشان بلرزد برای وارد شدن در وادیای که موجهای خونفشان دارد. آنهایی که کار دستشان است باید برای جوانها کاری بکنند وگرنه آینده این سرزمین به خطر میافتد.
اما دوست جوان عزیز! در همه سختیها باید به خدا تکیه و اعتماد کرد و وارد میدان شد. او که میگوید: « و هر که تقوای الهی پیشه کند خداوند در کارش گشایش میکند، کارش را بر او آسان خواهد نمود و روزیاش را از جایی که گمانش را نمیکند خواهد داد».
گرد اوری : حاج قاسم تنها خبر نگار مستقل جاجرم / / قدس آنلاین / کد خبر: 99283